English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3015 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
target audience U گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
society U نظام اجتماعی گروه
societies U نظام اجتماعی گروه
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
workgroup U گروه کوچک کاربران که روی یک پروژه کار می کنند یا به یک شبکه محل وصل هستند
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
advertisements U تبلیغ
publicity U تبلیغ
promotion U تبلیغ
propagandism U تبلیغ
promotions U تبلیغ
advertising U تبلیغ
propagation U تبلیغ
advertisement U تبلیغ
small ad U تبلیغ
propaganda U تبلیغ
evangelism U تبلیغ مسیحیت
proselyte U تبلیغ کردن
proselyte U تبلیغ شدن
counter propaganda U تبلیغ متقابل
proselytism U تبلیغ دینی
sales promotion U تبلیغ فروش
proselytism U تبلیغ حزبی
publitize U تبلیغ کردن
snake oil U تبلیغ میکند
propagation U تبلیغ کردن
advertises U تبلیغ کردن
advertise U تبلیغ کردن
advertising claim U شعار تبلیغ
stunt advertising U تبلیغ مهیج
stunt advertising U تبلیغ موثر
advertised U تبلیغ کردن
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
propagable U قابل تبلیغ
propagation U تکثیر تبلیغ
propagandize U تبلیغ کردن
illicit advertising U تبلیغ غیر مجاز
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
sales promotion U تبلیغ جهت فروش
press agent U مامور اگهی و تبلیغ
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
banners U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banner U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
evangelization U تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
ecclesiastics U اجتماعی
socio political U اجتماعی
Republicans U اجتماعی
ecclesiastic U اجتماعی
Republican U اجتماعی
communal U اجتماعی
ScriptX U هستند
communally U اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
social U اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
are U هستند
public U اجتماعی
they are all of one mind U هستند
societal U اجتماعی
the herd instinct U حس اجتماعی
socio economic U اجتماعی
plants indigenous to that soil U هستند
processionary U اجتماعی
social life زندگی اجتماعی
unsocialized U اجتماعی نشده
social situation U موقعیت اجتماعی
undersocialized U نارس اجتماعی
social service U خدمات اجتماعی
social worker U کارگزار اجتماعی
social status U پایگاه اجتماعی
social status U موقعیت اجتماعی
social workers U مددکار اجتماعی
social workers U کارگزار اجتماعی
social theory U نظریه اجتماعی
social system U نظام اجتماعی
socializes U اجتماعی کردن
gregarious U اجتماعی دستهای
socializing U اجتماعی کردن
social surplus U مازاد اجتماعی
social strcture U ساخت اجتماعی
sociopolitical U اجتماعی- سیاسی
social scientist U کارشناسعلوم اجتماعی
social self U خود اجتماعی
social selection U انتخاب اجتماعی
social policy U سیاست اجتماعی
social phenomenon U پدیده اجتماعی
social perception U ادراک اجتماعی
social peace U ارامش اجتماعی
social outlays U مخارج اجتماعی
social organization U سازمان اجتماعی
they are well matched U هم کفو هستند
social norm U هنجار اجتماعی
social power U قدرت اجتماعی
social pressure U فشار اجتماعی
social programs U برنامههای اجتماعی
social role U نقش اجتماعی
social relations U روابط اجتماعی
social reinforcement U تقویت اجتماعی
sociopsychological U اجتماعی- روانی
there are numbers who U بسیاری هستند که
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
social psychology U روانشناسی اجتماعی
social psychiatry U روانپزشکی اجتماعی
civic U اجتماعی مدنی
subversives U اجتماعی و فرهنگی
collective U اشتراکی اجتماعی
Civil Service U خدمات اجتماعی
social services U خدمات اجتماعی
social studies U مطالعات اجتماعی
posses U نیروی اجتماعی
sociocultural U اجتماعی- فرهنگی
posse U نیروی اجتماعی
who are they? U انها کی هستند
unsociable U غیر اجتماعی
socializer U اجتماعی کننده
subversive U اجتماعی و فرهنگی
social wealth U ثروت اجتماعی
social type U سنخ اجتماعی
social welfare U رفاه اجتماعی
social transmission U انتقال اجتماعی
social will U اراده اجتماعی
socialization U اجتماعی کردن
socialization U اجتماعی شدن
tact U فرافت اجتماعی
milieu U محیط اجتماعی
milieus U محیط اجتماعی
social work U مددکاری اجتماعی
national insurance U بیمه اجتماعی
socialised U اجتماعی کردن
social engineering U مهندسی اجتماعی
socialises U اجتماعی کردن
socialising U اجتماعی کردن
social therapy U درمان اجتماعی
socialize U اجتماعی کردن
sociopolitical U اجتماعی وسیاسی
socialized U اجتماعی کردن
social work U خدمات اجتماعی
civil rights U حقوق اجتماعی
milieux U محیط اجتماعی
socially U از لحاظ اجتماعی
socioeconomic U اجتماعی واقتصادی
socioeconomic U اجتماعی- اقتصادی
social science U علوم اجتماعی
social sciences U علوم اجتماعی
social security U تامین اجتماعی
welfare U کمکهای اجتماعی
social worker U مددکار اجتماعی
social need U نیاز اجتماعی
social instinct U غریزه اجتماعی
social effects U سودهای اجتماعی
social drive U سائق اجتماعی
biosocial U زیستی- اجتماعی
social distance U فاصله اجتماعی
social disparity U نابرابری اجتماعی
social disintegration U فروپاشی اجتماعی
social development U توسعه اجتماعی
social benefit U نفع اجتماعی
social cost U هزینه اجتماعی
social control U کنترل اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social elimination U طرد اجتماعی
social evolution U تکامل اجتماعی
social inhibition U بازداری اجتماعی
social influence U نفوذ اجتماعی
asocial U غیر اجتماعی
asociality U بی تفاوتی اجتماعی
social immobility U بی تحرکی اجتماعی
social hygiene U بهداشت اجتماعی
social health U بهداشت اجتماعی
social habit U عادت اجتماعی
social good U کالاهای اجتماعی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1afghan diversity development and social services australia
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1social
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com